بگو اي تازه رو، کم کن ملولي
که تو رو تازه از اصل اصولي
خيالي گول گيري گر بيايد
چنين داند که تو مغرور و گولي
به زخم سيليش از دل برون کن
که تا عبرت بگيرد هر فصولي
خيال بد رسول ديو باشد
تو او را توبه ده از رسولي
خيالي در تو آويزد، بيفتي
ترا وهمي پژولاند، پژولي
خيالي هست چون خورشيد روشن
خيالي چون شب تاريک لولي
اگر مردانه گوش او بمالي
ترا کافر کند وهم حلولي
براي تو مهان در انتظارند
سبکتر رو، چرا در مول مولي؟
خيالات اتتکم کالخيول
فدسوها ثقاتي! في السقول
خيالات مضلات کذاب
لحاها الله ربي بالافول
فطوبي للذي يعلو علاه
و يقطع عرقها قبل الحصول
الهي قديمي علي
صفي القلب من غش الغلول
علي الله بيان ما نظمنا
مفاعيلن مفاعيلن فعولي