شماره ٤٢٧: شب و روز آن نکوتر که به پيش يار باشي

شب و روز آن نکوتر که به پيش يار باشي
به ميان سرو و سوسن گل خوش عذار باشي
به طرب هزار چندان که بوند عيش مندان
به ميان باغ خندان مثل انار باشي
نشوي چو خارهايي که خلند دست و پا را
به مثال نيشکرها که شکرنثار باشي
به مثال آفتابي که شهير شد به بخشش
به ميان پاکبازان به عطا مشار باشي
هله بس که تا شهنشه بگشايد و بگويد
چو خمش کني نگويي و در انتظار باشي