عاشقان را آتشي وآنگه چه پنهان آتشي
وز براي امتحان بر نقد مردان آتشي
داغ سلطان مي نهند اندر دل مردان عشق
تخت سلطان در ميان و گرد سلطان آتشي
آفتابش تافته در روزن هر عاشقي
ما پريشان ذره وار اندر پريشان آتشي
الصلا اي عاشقان کاين عشق خواني گستريد
بهر آتشخوارگانش بر سر خوان آتشي
عکس اين آتش بزد بر آينه گردون و شد
هر طرف از اختران بر چرخ گردان آتشي