شماره ٣٥٩: اي نرفته از دل من اندرآ شاد آمدي

اي نرفته از دل من اندرآ شاد آمدي
اي تو شمع شب فروزي مرحبا شاد آمدي
خانقاه روحيان را از تو حلو و حمزه ها
جان جان صوفياني الصلا شاد آمدي
شب چو چتر و مه چو سلطان مي دود در زير چتر
وز تو تخت و تاج ما و چتر ما شاد آمدي
بي گهان در پيش کردي روح هاي پاک را
اي صحابه عشق را چون مصطفي شاد آمدي
اي که آن رحمت نمودي از پي چندين فراق
مي نگنجم زين طرب در هيچ جا شاد آمدي
من گمان ها داشتم اندر وفاي لطف تو
ليک در وهمم نيامد اين وفا شاد آمدي
پرده داري کن تو اي شب کان مه اندر خلوت است
مطربا پيوند کن تو پرده ها شاد آمدي
چون به نزد پرده دار شمس تبريزي رسي
بشنوي از شش جهت کاي خوش لقا شاد آمدي