شماره ٣٤٤: ساقي انصاف خوش لقايي

ساقي انصاف خوش لقايي
از جا رفتم تو از کجايي
گر بنده بگويمت روا نيست
ترسم که بگويمت خدايي
خاموش نمي هلي که باشم
راه گفتن نمي گشايي
مي افشاري مرا چو انگور
معشوق نه اي مرا بلايي
گر چشم ببندم از تو کفر است
زيرا که تو نور مي فزايي
ور بگشايم بگويي منگر
در ما تو بديده هوايي