شماره ٣١٩: رو رو که از اين جهان گذشتي

رو رو که از اين جهان گذشتي
وز محنت و امتحان گذشتي
اي نقش شدي به سوي نقاش
وي جان سوي جان جان گذشتي
بر خور هله از درخت ايمان
کز منزل بي امان گذشتي
در آب حيات رو چو ماهي
کز غربت خاکدان گذشتي
از برج به برج رو چو خورشيد
کز انجم آسمان گذشتي
زان کان که بيامدي شدي باز
زين خانه و زين دکان گذشتي
بنما ز کدام راه رفتي
الحق ز ره نهان گذشتي
بر بام جهان طواف کردي
چون آب ز ناودان گذشتي
خاموش کنون که در خموشي
از جمله خامشان گذشتي