شماره ٣١٦: بازم صنما چه مي فريبي

بازم صنما چه مي فريبي
بازم به دغا چه مي فريبي
هر لحظه بخوانيم که اي دوست
اي دوست مرا چه مي فريبي
عمري تو و عمر را وفا نيست
بازم به وفا چه مي فريبي
دل سير نمي شود به جيحون
او را به سقا چه مي فريبي
تاريک شده ست چشم بي تو
ما را به عصا چه مي فريبي
اي دوست دعا وظيفه ماست
ما را به دعا چه مي فريبي
آن را که مثال امن دادي
با خوف و رجا چه مي فريبي
گفتي به قضاي حق رضا ده
ما را به قضا چه مي فريبي
چون نيست دواپذير اين درد
ما را به دوا چه مي فريبي
تنها خوردن چو پيشه کردي
ما را به صلا چه مي فريبي
چون چنگ نشاط ما شکستي
ما را به سه تا چه مي فريبي
ما را بي ما چو مي نوازي
ما را با ما چه مي فريبي
اي بسته کمر به پيش تو جان
ما را به قبا چه مي فريبي
خاموش که غير تو نخواهيم
ما را به عطا چه مي فريبي