مرا هر لحظه قربان است جاني
تو را هر لحظه در بنده گماني
دو چشم تو بيان حال من بس
که روشنتر از اين نبود بياني
جهان چون ني هزاران ناله دارد
که يک ني ديد از شکرستاني
از آن شکرستان ديدم نشان ها
نديدم از تو شيرينتر نشاني
مثال عشق پيدايي و پنهان
نديدم همچو تو پيدا نهاني
جهان جوياي توست و جاي آن هست
مثل بشنو که جان به از جهاني
نه اي بر آسمان اي ماه ليکن
شود هر جا که تابي آسماني