شماره ٢٢٩: گر اين سلطان ما را بنده باشي

گر اين سلطان ما را بنده باشي
همه گريند و تو در خنده باشي
وگر غم پر شود اطراف عالم
تو شاد و خرم و فرخنده باشي
وگر چرخ و زمين از هم بدرد
وراي هر دو جاني زنده باشي
به هفتم چرخ نوبت پنج داري
چو خيمه شش جهت برکنده باشي
همه مشتاق ديدار تو باشند
تو صد پرده فروافکنده باشي
چو انديشه به جاسوسي اسرار
درون سينه ها گردنده باشي
دلا بر چشم خوبان چهره بگشا
که انديشد که تو شرمنده باشي
بديشان صدقه مي ده چون هلالند
تو بدري از کجا گيرنده باشي
اگر خالي شوي از خويش چون ني
چو ني پر از شکر آکنده باشي
برو خرقه گرو کن در خرابات
چو سالوسان چرا در ژنده باشي
به عشق شمس تبريزي بده جان
که تا چون عشق او پاينده باشي