اي ساکن جان من آخر به کجا رفتي
در خانه نهان گشتي يا سوي هوا رفتي
چون عهد دلم ديدي از عهد بگرديدي
چون مرغ بپريدي اي دوست کجا رفتي
در روح نظر کردي چون روح سفر کردي
از خلق حذر کردي وز خلق جدا رفتي
رفتي تو بدين زودي تو باد صبا بودي
ماننده بوي گل با باد صبا رفتي
ني باد صبا بودي ني مرغ هوا بودي
از نور خدا بودي در نور خدا رفتي
اي خواجه اين خانه چون شمع در اين خانه
وز ننگ چنين خانه بر سقف سما رفتي