شماره ١٥٤: اي بود تو از کي ني وي ملک تو تا کي ني

اي بود تو از کي ني وي ملک تو تا کي ني
عشق تو و جان من جز آتش و جز ني ني
بر کشته ديت باشد اي شادي اين کشته
صد کشته هو ديدم امکان يکي هي ني
اي ديده عجايب ها بنگر که عجب اين است
معشوق بر عاشق با وي ني و بي وي ني
امروز به بستان آ در حلقه مستان آ
مستان خرف از مستي آن جا قدح و مي ني
مستند نه از ساغر بنگر به شتر بنگر
برخوان افلا ينظر معنيش بر اين پي ني
در مؤمن و در کافر بنگر تو به چشم سر
جز نعره يا رب ني جز ناله يا حي ني
آن جا که همي پويي زان است کز او سيري
زان جا که گريزاني جز لطف پياپي ني
از ابجد انديشه يا رب تو بشو لوحم
در مکتب درويشان خود ابجد و حطي ني
شمس الحق تبريزي آن جا که تو پيروزي
از تابش خورشيدت هرگز خطري دي ني