شماره ٨٠٥: مطرب جان هاي دل برده

مطرب جان هاي دل برده
تا به شب تا به شب همين پرده
جان هايي که مست و مخمورند
بر سر باده باده اي خورده
در خرابات مفردان رفته
خرقه آب و گل گرو کرده