برو برو که به بز لايق است بزغاله
برو که هست ز گاوان حيات گوساله
برو برو که خران گله گله جمع شدند
خر جوان و خر پير و خر دو يک ساله
ز ناله تو مرا بوي خر همي آيد
که خر کند به علف زار و ماده خر ناله
دماغ پاک ببايد براي مشک و عبير
گلوله هاي پليدي براي جلاله
در آن زمان که خران بول خر به بو گيرند
زهي زمان و زهي حالت و زهي حاله
ميا ميا که به ميدان دل خران نرسند
به صد هزار حيل مي رسند خياله
دلاله کيست بليس اين عروس دنيا را
عروس را تو قياسي بکن ز دلاله
خموش باش سخن شرط نيست طالب را
که او ز اشارت ابرو رسد به دنباله