پيش جوش عفو بي حد تو شاه
توبه کردن از گناه آمد گناه
بس که گمره را کني بس جست و جو
گمرهي گشته ست فاضلتر ز راه
منطقم را کرد ويران وصف تو
راه گفتن بسته شد مانده ست آه
آه دردت را ندارم محرمي
چون علي اه مي کنم در قعر چاه
چه بجوشد ني برويد از لبش
ني بنالد راز من گردد تباه
بس کن اي ني ز آنک ما نامحرميم
زان شکر ما را و ني را عذر خواه