اي جنبش هر شاخي از لون دگر ميوه
هر کس ز دگر جامي مستک شده کاليوه
در پرده دو صد خاتون رخساره دريدستند
بر روي زنان هر يک از جفت دگر بيوه
در کامه هر ماهي شستي است ز صيادي
آن ناله کنان آوه وين ناله کنان اي وه
جبريل همي رقصد در عشق جمال حق
عفريت همي رقصد در عشق يکي ديوه
اي مطرب مشتاقان شمس الحق تبريزي
مي نال در اين پرده زنهار همين شيوه