اي چراغ آسمان و رحمت حق بر زمين
ناله من گوش دار و درد حال من ببين
از ميان صد بلا من سوي تو بگريختم
دست رحمت بر سرم نه يا بجنبان آستين
يا روان کن آب رحمت آتش غم را بکش
يا خلاصم ده چو عيسي از جهان آتشين
يا مراد من بده يا فارغم کن از مراد
وعده فردا رها کن يا چنان کن يا چنين
يا در انافتحنا برگشا تا بنگرم
صد هزاران گلستان و صد هزاران ياسمين
يا ز الم نشرح روان کن چارجو در سينه ام
جوي آب و جوي خمر و جوي شير و انگبين
اي سنايي رو مدد خواه از روان مصطفي
مصطفي ما جاء الا رحمه للعالمين