شماره ١٣٣: گه چرخ زنان همچون فلکم
گه چرخ زنان همچون فلکم
گه بال زنان همچون ملکم
چرخم پي حق رقصم پي حق
من زان ويم ني مشترکم
چون ديد مرا بخريد مرا
آن کان نمک زان بانمکم
شير است يقين در بيشه جان
بدريد يقين انبان شکم
آن کو به قضا داده ست رضا
قاضي کندش روزي ملکم
يأجوج منم مأجوج منم
حد نيست مرا هر چند يکم
بربند دهان در باغ درآ
تا کم نکني خط هاي چکم