شماره ١٢٢: به گوشه اي بروم گوش آن قدح گيرم

به گوشه اي بروم گوش آن قدح گيرم
که عاشق قدح و درد و خصم تدبيرم
خوش است گوشه و يا گوشه گشته اي چون من
به هر چه باشد از اين دو چو شهد و چون شيرم
چو آب و روغن با هر کي مرغ آبي نيست
که زهره طالعم و شکر سکرتأثيرم
ز حلق من آن خواهم که شکر سکر کند
دگر همه به تو بخشيدم اي بک و ميرم
روم سري بنهم کان سري است باده جان
که خفته به سر پراحتيال و تزويرم