شماره ٣٨: تا که ما از نظر و خوبي تو باخبريم

تا که ما از نظر و خوبي تو باخبريم
از بد و نيک جهان همچو جهان بي خبريم
نظري کرد سوي خوبي تو ديده ما
از پيروي تو تا حشر غلام نظريم
دين ما مهر تو و مذهب ما خدمت تو
تا نگويي که در اين عشق تو ما مختصريم
زهر بر ياد يکي نوش تو اي آهوچشم
گر به از نوش ننوشيم پس از سگ بتريم