ساقيا عربده کرديم که در جنگ شويم
مي گلرنگ بده تا همه يک رنگ شويم
صورت لطف سقي الله تويي در دو جهان
رخ مي رنگ نما تا همگان دنگ شويم
باده منسوخ شود چون به صفت باده شويم
بنگ منسوخ شود چون همگي بنگ شويم
هين که انديشه و غم پهلوي ما خانه گرفت
باده ده تا که از او ما به دو فرسنگ شويم
مطربا بهر خدا زخمه مستانه بزن
تا ز زخمه خوش تو ساخته چون چنگ شويم
مجلس قيصر روم است بده صيقل دل
تا که چون آينه جان همه بي رنگ شويم
يک جهان تنگ دل و ما ز فراخي نشاط
يک نفس عاشق آنيم که دلتنگ شويم
دشمن عقل کي ديده ست کز آميزش او
همه عقل و همه علم و همه فرهنگ شويم
شمس تبريز چو در باغ صفا رو بنمود
زود در گردن عشقش همه آونگ شويم