دم به دم از ره دل پيک خيالش رسدم
تابشي نو به نو از حسن و جمالش رسدم
يا رب اين بوي طرب از طرف فردوس است
يا نسيمي است که از روز وصالش رسدم
اين ز عشق است که مغزم ز طرب خيره شده ست
يا که جامي است که از خمر حلالش رسدم
يا چو بازي است که از عشق همي پراند
يا کبوتربچگان از پر و بالش رسدم
سرکشان از طرف غيب به من مي آيند
وين مددها همه از لذت حالش رسدم