گفت روبه اين حکايت را بهل
دستها بر کسب زن جهد المقل
دست دادستت خدا کاري بکن
مکسبي کن ياري ياري بکن
هر کسي در مکسبي پا مي نهد
ياري ياران ديگر مي کند
زانک جمله کسب نايد از يکي
هم دروگر هم سقا هم حايکي
اين بهنبازيست عالم بر قرار
هر کسي کاري گزيند ز افتقار
طبل خواري در ميانه شرط نيست
راه سنت کار و مکسب کردنيست