ملامت کردن اهل مسجد مهمان عاشق را از شب خفتن در آنجا و تهديد کردن مرورا

قوم گفتندش که هين اينجا مخسپ
تا نکوبد جانستانت همچو کسپ
که غريبي و نمي داني ز حال
کاندرين جا هر که خفت آمد زوال
اتفاقي نيست اين ما بارها
ديده ايم و جمله اصحاب نهي
هر که آن مسجد شبي مسکن شدش
نيم شب مرگ هلاهل آمدش
از يکي ما تابه صد اين ديده ايم
نه به تقليد از کسي بشنيده ايم
گفت الدين نصيحه آن رسول
آن نصيحت در لغت ضد غلول
اين نصيحت راستي در دوستي
در غلولي خاين و سگ پوستي
بي خيانت اين نصيحت از وداد
مي نماييمت مگرد از عقل و داد