چو عاشقان حرم کعبه لقا جويند
قدم چو سست شود در رهش بسر پويند
براي غسل که در طوف کعبه مسکون است
وجود خويش بخوناب ديده ها شويند
ببوي دوست چو احرام صدق بربندند
ز خار باديه گلهاي آرزو بويند
خزينه هاي سلاطين به نيم جو نخرند
شکستگان که گدايان درگه اويند
مقام روضه فردوس آرزو نکنند
مجردان که مقيمان خاک آن کويند
بصورت ارچه محبان دوست بسيارند
وليک يک صفت و يک حديث و يک رويند
اگر چه همچو حسينند واقف اسرار
چو محرمي نبود راز دل نميگويند