ما را نماند ميل شکر با دهان دوست
وقت سخن چو گشت شکرخا دهان دوست
سودائيان عارض خود را بيک نفس
از روي لطف کرد مدارا دهان دوست
گوئي مفرح از در و ياقوت ساخته است
از بهر دفع علت سودا دهان دوست
پاشد گه تکلم و پوشد گه سکوت
در ثمين و عقد گهر را دهان دوست
چون لاله داغ بر دل ياقوت مي نهد
با لعل پر ز لؤلؤ لالا دهان دوست
عمر دوباره کس به تمنا نديد و ما
هر لحظه ميکنيم تمنا دهان دوست
آنکو ز اهل ذوق سليم است کي کند
وصف نبات و ذکر شکر با دهان دوست
گفتيم شعر نازک و شيرين و آبدار
چون شد رديف شعر تر ما دهان دوست
شکر شود ز شرم حديث حسين آب
گر شکر لعل يار کند يا دهان دوست