اي لعل دلپذير تو سرمايه حيات
اي روي بي نظير تو خورشيد کائنات
رفتي ز پيش ديده و مردم ز هجر تو
آري فراق روح بود موجب ممات
چندان گرفت آتش عشقت دلم که شد
با دل بلاي عشق تو بس خوشتر از نجات
از عشق تست درد خوش آينده چون دوا
وز دست تست زهر گوارنده چون نبات
در آرزوي ديدن رويت همي شود
هر دم ز چشمه هاي دو چشمم روان فرات
چشم مودت از تو ندارم از آنکه تو
چون دهر بيوفائي و چون عمر بي ثبات
بوي وفا رسد بمشام وصال من
گر بگذري بتربت من از پس وفات
تا چند از فراق تو سوزد دل حسين
اي سرو ماه پيکر و حور ملک صفات