عيد در موسم نوروز بسي روح افزاست
روح جانبخش رياحين چمن راحت زاست
موسم عيش و زمان طرب آمد ليکن
بر دل سوختگان هر نفسي داغ بلاست
عندليب چمن از ناله نمي آسايد
مگر او نيز چو من از گل صد برگ جداست
روز نوروز محبان اثر طلعت دوست
عيد عشاق وفا پيشه تجلي لقاست
کيمياي نظر اهل وفا جوي اي دل
که مراد از دو جهان يک نظر اهل وفاست
خاک اين در شو اگر ذوق و صفا ميطلبي
زانکه اين منزل جان بر در اصحاب صفاست
اگر اين صومعه با روضه کند دعوي حسن
پيش اهل نظرش از در و ديوار گواست
در پس پرده تو اي دوست جهان ميسوزي
پرده چون برفکني طاقت ديدار که راست
خانمان سوختگانيم که ما را چو حسين
سوختن از غم تو به ز بهشت اعلاست