بهار آمد بهار آمد چمن شد پر گل و ريحان
نگار آمد نگار آمد دو عالم شد درو حيران
بهار آمد بهار آمد روان را تازه کن اي دل
نگار آمد نگار آمد بجانان زنده شو اي جان
مفاتيح جنان آمد نعيم جاودان آمد
نسيم جان جان آمد ز سوي روضه رضوان
نويد خرمي آمد ز بهر سينه غمگين
برات خوشدلي آمد براي ديده گريان
فرح آمد فرح آمد برون آ از غم و اندوه
سرور آمد سرور آمد برا از کلبه احزان
نشاط آمد نشاط آمد غم و اندوه دل طي شد
بگوشم زان ديار آمد نويد عيش جاويدان
معطر شد دماغ من منور گشت چشم جان
ز بوي زلف دلدار و فروغ طلعت جانان
چو دستت داد اين نعمت بکن از هر دو عالم دل
اثر مگذار از (فيض) و برا از عالم امکان