زنهار مکن اي جان اين درد مرا درمان
اين درد مرا درمان زنهار مکن اي جان
لطف ار کني و احسان کن درد مرا افزون
کن درد مرا درمان لطف ار کني و احسان
يک ذره غم جانان خوشتر بود از صد جان
خوشتر بود از صد جان يک ذره غم جانان
در دم ده و جان بستان اي منبع هر احسان
اي منبع هر احسان دردم ده و جان بستان
جان ميکندت قربان آنکس که دلش بردي
آنکس که دلش بردي جان ميکندت قربان
بيسر کن و بيسامان ديوانه عشقت را
ديوانه عشقت را بي سر کن و بي سامان
بر همزن و ويران کن اقليم وجود (فيض)
اقليم وجود (فيض) بر همزن و کن ويران