خيز تا زين خاکدان بيرون رويم
زين سراي مردگان بيرون رويم
زنده گرديم از حيات جاودان
زينجهان جان ستان بيرون رويم
راست از هم صحبتيهاي کجان
همچو تيري از کمان بيرون رويم
تا شويم الا بما شاء را محيط
زين محيط آسمان بيرون رويم
گوهر بحر يقين آيد بکف
گر ز صحراي گمان بيرون رويم
بي نشان از بي نشان آگه شويم
بي نشان گر از نشان بيرون رويم
خيز تا بر موطن اصلي رسيم
از مقام سالکان بيرون رويم
خيز تا از مغز جان روغن کشيم
پس ز روغن شعله سان بيرون رويم
در بلا و در ولا قربان شويم
از تن و جان و جهان بيرون رويم
(فيض) تا چند از مکان و لامکان
از مکان و لامکان بيرون رويم