بهواي تو مي شويم هلاک
وز براي تو مي شويم هلاک
بر سر آتش تو مي سوزيم
در هواي تو مي شويم هلاک
مي دهيم از پي رضاي تو جان
در رضاي تو مي شويم هلاک
گر پسندي که ما هلاک شويم
برضاي تو مي شويم هلاک
هر چه هستيم سخره قدريم
وز قضاي تو مي شويم هلاک
اي رداي تو کبر يا تو کبير
در رداي تو مي شويم هلاک
در سراي وجود غير تو نيست
در سراي تو مي شويم هلاک
ما همه فانئيم و تو باقي
در سراي تو مي شويم هلاک
لمن الملک واحد القهار
زين نداي تو مي شويم هلاک
دل ما گرچه تنگ و تاريکست
در فضاي تو مي شويم هلاک
همه جانها بدرگهت سپريم
در فناي تو مي شويم هلاک
(فيض) چون نيستي سزاي نجات
بسزاي تو مي شويم هلاک