مطرب عمر اين سرايد در سماع
ميروم اي عيش جويان الوداع
هر کرا باز است گوش هوش جان
ميکند اين نغمه از عمر استماع
هر که او زين نغمه باشد بهره ور
باشدش از زندگاني انتفاع
جان من در کارسازي سعي کن
دم بدم بانگ رحيل است و وداع
گر بحق نزديک گردي يک وجب
او شود نزديک تو بر يک ذراع
گر ذراعي ميشوي نزديک تو
او شود نزديک تو مقدار باع
گر تو آهسته بسوي او روي
فهو للعبد للاسراع راع
از عبادت قرب حق تحصيل کن
در تقرب از فنا گير انتفاع
شو ز خود فاني بحق باقي چو (فيض)
خويش را و ماسوا را کن وداع
بي شجاعت نيست کو صف بشکند
آنکه خود را بشکند نعم الشجاع