عشق بر اکوان محيطست و وسيع
عشق در عالم مطاع است و مطيع
عشق در دلها حياتست و روان
عشق در سرها سماع است و سميع
عشق در مردان حق آئينه است
مينمايد پرتو حسن منيع
عشق در سالک رهست و راهبر
ميرساند تا بدرگاه رفيع
عشق در املاک واله بودنست
عشق در افلاک جولان سريع
عشق آتش سوختن افروختن
عشق در انجم نظرهاي بديع
عشق در کوي زمين افتادگي است
عشق در انهار جريان سريع
عشق در بحرست امواج غريب
عشق در بر است دامان وسيع
عشق در کوهست تمکين و ثبات
عشق در باد هوا سير سريع
عشق در مرغان خوش الحان نعم
عشق در گلهاست الوان بديع
عشق در اطفال لهوست و لعب
در زنان ازواج را بودن مطيع
عشق در نادان ز دانايان سوال
عشق دانا دانش و خلق وسيع
عشق دلهاي تهي از عشق حق
پر شدن از مهر رخسار بديع
عشق در شاعر معاني بستن است
عشق در (فيض) است احصاي جميع