يار اگر آشنا شود چه شود
بخت اگر يار ما شود چه شود
گر ز خمخانه مي وصلش
جرعه قسم ما شود چه شود
گر دل خسته مرا اي جان
غمزه ات غمزدا شود چه شود
نفسي گر برآورم با تو
تا دل از غصه وا شود چه شود
در ره چون تو غمگساري اگر
دل و جانم فدا شود چه شود
مرغ روحم که طاير قدس است
زين قفس گر رها شود چه شود
چون حجاب من از منست اگر
اين من از من جدا شود چه شود
اين سبو بشکند در اين دريا
بحر بي منتها شود چه شود
(فيض) از هر دو کون بيگانه
با تو گر آشنا شود چه شود