ياران ميم ز بهر خدا در سبو کنيد
آلوده غمم بميم شست و شو کنيد
جام لبالب مي از آن دستم آرزوست
بهر خدا شفاعت من نزد او کنيد
چون مست مي شويد ز شرب مدام دوست
مستي بنده هم بدعا آرزو کنيد
ابريق مي دهيد مرا تا وضو کنم
در سجده ام بجانب ميخانه رو کنيد
بيمار چون شوم ببريدم بميکده
از بهر صحتم بخم پي فرو کنيد
از خويش چون روم بميم باز آوريد
آيم به خويش باز ميم در گلو کنيد
وقت رحيل سوي من آريد ساغري
رنگم چو زرد شد بميم سرخ رو کنيد
تابوت من زتاک و کفن هم ز برگ تاک
در ميکده بباده مرا شست و شو کنيد
تا زنده ام نميروم از ميکده برون
بعد از وفات نيز بدان سوم رو کنيد
در خاکدان من بگذاريد يک دو خم
دفنم چو ميکنيد ميم در گلو کنيد
از مرقدم بميکده ها جويها کنيد
از هر خم و سبوي رهي هم بجو کنيد
دردي کشان ز هم چو بپاشد وجود من
در گردن شما که ز خاکم سبو کنيد
نايد بغير ريزه خم يا سبو بدست
هر چند خاکدان مرا جست و جو کنيد
بي بادگان چو مستيتان آرزو شود
آئيد و خاک مقبره (فيض) بو کنيد