ما سر کن فکانيم ما را که ميشناسد
از ديدها نهانيم ما را که ميشناسد
هر چند بر زمينيم با خاک ره نشينيم
برتر ز آسمانيم ما را که ميشناسد
ما همنشين ناريم از خلق برکناريم
هر چند در ميانيم ما را که ميشناسد
ما جان جان جانيم از جسم بر کرانيم
بيرون ازين جهانيم ما را که ميشناسد
از نام ما مگوئيد وز ما نشان مجوئيد
بي نام و بي نشانيم ما را که ميشناسد
در هر جهة مپوئيد واندر مکان مجوئيد
بيرون ز هر مکانيم ما را که ميشناسد
ما را مکان نباشد ما را زمان نباشد
برتر ازين و آنيم ما را که ميشناسد
ما عاقلان مستيم ما نيستان هستيم
اقرار منکرانيم ما را که ميشناسد
کم گوي (فيض) اسرار در در صدف نگه دار
ما بحر بيکرانيم ما را که ميشناسد