هر آن کس که خود را پسنديده باشد
بهر مويش ابليس خنديده باشد
نباشد پسنديده جز آنکه حقش
در آيات قرآن پسنديده باشد
ز انوار ايمان و اسرار عرفان
فروغي بسيماش تابيده باشد
ز ديدار او حق به ديدار آيد
که نور خدا زو تراويده باشد
در آئينه روي آن صاحب دل
خداي جهان را عيان ديده باشد
بحق بسته باشد دل غيب بين را
ز بيگانه و خويش ببريده باشد
بود بهر حق جنبش آن زنده دل را
نفرموده باشد نجنبيده باشد
خلايق ز حق سوي باطل گرايند
ز حق سوي حق او گرائيده باشد
بود مردمان را همه ترس از هم
خدا بين ز جز خود نترسيده باشد
بخسبد دو چشم دوبينان همه شب
يکي بين دو چشمش نخسبيده باشد
پسنديده دشمنان نيز باشد
ز بس دوست او را پسنديده باشد
خنک آنکه چون (فيض) گلهاي قدسي
ز گلزار لاهوت مي چيده باشد