اي دل مخواه کام که حاصل نمي شود
حق از براي کام تو باطل نمي شود
لذت شناس نيست که از دوست غافلست
لذت کسي شناخت که غافل نمي شود
تا جا گرفته عشق تو در سينه يک نفس
از دل خيال روي تو زايل نمي شود
زنده است آنکه در ره تو مي شود شهيد
مرده است آنکه بهر تو بسمل نمي شود
رو دل بدست آر بسعي از گداز تن
تن در گذار تا ندهي دل نمي شود
تن گر دهي بآنچه نوشته است در ازل
رنجي که ميرسد به تو باطل نمي شود
عاقل اگر به عشق دهد دل ميسر است
عاشق ولي بموعظه عاقل نمي شود
جاهل اگر رود ز پي علم مي شود
عالم محقق است که جاهل نمي شود
اي (فيض) راه ميکده عشق پيش گير
دل بي طواف ميکده کامل نمي شود