گر کشي و گر بخشي هر چه ميکني خوبست
کشتن از تو ميزيبد بخشش از تو محبوبست
گر نوازي از لطفم ور گدازي از قهرم
هر چه ميکني نيکوست التفات مطلوبست
گر وفا کني شايد ور جفا کني بايد
قهرهات مستحسن لطفهات محبوبست
جلوه هاي تو موزون غمزهاي تو شيرين
نازها بجاي خود شيوهات مرغوبست
غمزه را چو سر دادي هر چه ميکند نيکوست
ناز را چو ره دادي هر چه ميکند نيکوست
دم بدم زني بر هم آن دو زلف خم در خم
عالمي کني ويران شيوه ترا شوبست
يوسف زماني تو زبده جهاني تو
هر که قدر تو دانست در غم تو يعقوبست
دل بعشق ده زاهد دلفسردگي عيبست
حق بهيچ نستاند آن دلي که معيوبست
وه چه ميکند با دل نالهاي دردآلود
در غمش بنال اي (فيض) ناله تو مرغوبست