دل بوفاي تو نهادن خوش است
جان بتمناي تو دادن خوش است
گر سر عاشق برود رفته باش
بر قدم عشق ستادن خوش است
پاي کشيدن ز همه کارها
سربسر عشق نهادن خوش است
يکسره بر خواستن از هر دو کون
بر قدم دوست فتادن خوش است
دل ز جهان کندن جان کندنست
روز ازل دل ننهادن خوش است
پاي برين توده غبرا زدن
رو سوي فردوس نهادن خوش است
نيست خوشي (فيض) درين خاکدان
از عدم آباد نزادن خوش است