اي فداي عشق تو ايمان ما
وي هلاک عفو تو عصيان ما
گر کني ايمان ما را تربيت
عشق گردد عاقبت ايمان ما
ز آتش خوف تو آب ديده ها
ز آب حلمت آتش طغيان ما
اي بما آثار صنع تو بديد
وي تو پنهان در درون جان ما
اي تو هم آغاز و هم انجام خلق
وي تو هم پيدا و هم پنهان ما
گوشها را سمع و چشمانرا بصر
در دل و در جان ما ايمان ما
اي جمالت کعبه ارباب شوق
وي کمالت قبله نقصان ما
عاجزيم از شکر نعمتهاي تو
عجز ما بين بگذر از کفران ما
اي بدي از ما و نيکوئي ز تو
آن خود کن پرده پوش آن ما
(فيض) را از فيض خود سيراب کن
اي بهشت و کوثر و رضوان ما