خداخوان تا خدادان فرق دارد
که حيوان تا به انسان فرق دارد
موحد را به مشرک نسبتي نيست
که واجب تا به امکان فرق دارد
محقق را مقلد کي توان گفت
که دانا تا به نادان فرق دارد
مناجاتي خراباتي نگردد
که سير جسم تا جان فرق دارد
مخوان آلوده دامن هر کسي را
که دامان تا به دامان فرق دارد
من و ابروي يار و شيخ و محراب
مسلمان تا مسلمان فرق دارد
من و مي خانه، خضر و راه ظلمات
که مي با آب حيوان فرق دارد
مخوان دور فلک را دور ترسا
که دوران تا به دوران فرق دارد
مکن تشبيه زلفش را به سنبل
پريشان تا پريشان فرق دارد
مبر پيش دهانش غنچه را نام
که خندان تا به خندان فرق دارد
چو نسبت شاه ايران را به خاقان
که سلطان تا به سلطان فرق دارد
مظفر ناصرالدين شاه غازي
که فرش با سليمان فرق دارد
رخش را مه مگو هرگز فروغي
که خور با ماه تابان فرق دارد