کسي کو صاحب اين درد باشد
درونش از دو عالم فرد باشد
هر آن کو طالب اين کار نبود
مقامش اندرين ره يار نبود
نمايش باشد از اول قدمگاه
پس آنگه گردشش باشد بناگاه
چو گرديد او روش پيدا کند زود
چنان کاندر طريقت شرع فرمود
پس آنگاهي کشش در پيش آيد
ز پيش مال و جاه خود برايد
چو صديقان ره درويش گردد
عدو مال و جاه خويش گردد
شريعت را شعار خويش سازد
دواي درد و کار خويش سازد
بيک سنت مخالف چون نگردد
ز دست نفس خود در خون نگردد
روش از راه شرع آيد فرا ديد
کشس زان اصل و فرع آيد فرا ديد
حقيقت راه حق ميدان که شرعست
اساس بندگي زان اصل و فرع است
چو او در راه حق هشيار باشد
کشش خود دايما در کار باشد
شريعت را چو شد منقاد و بنده
شود معلوم آن هر دو رونده
که يک جذبه ورا چندين کشش کرد
که درصد قرن نتوان آن روش کرد
چو او را در شريعت پرورش بود
يقين دان اول و آخر کشش بود