هيچ بدتر نيست از آزار کس
بگذر از اين و شنو اينجا نفس
هر که در آزار مردي بوده است
ناگهان از غيب تيري خورده است
باد لعنت بر چنين کس در جهان
گو بيازارد ولي را از زبان
ترک آزردن کن و بنواز کس
مرغ زيرک را نداري در قفس
ترک آزردن کن و خود را بدان
تا ترا مداح گردد قدسيان
ترک آزردن کن و دلشاد شو
در عمارات دلي آباد شو
ترک آزردن کن و شب زنده دار
گر همي خواهي که گردي مرد کار
ترک آزردن کن و از خلق بر
تا شوي تابنده اينجا همچو خور
ترک آزردن کن و دلشاد کن
گه گهي اينجا ز مادر ياد کن
ترک آزردن کن اينجا اي جوان
زانکه بدتر نيست ز آزردن بدان
ترک آزردن کن و بشنو تو پند
خوش بروي خلق در شفقت بخند
ترک آزردن کن و خوشحال باش
با خوارج ترک کن اينجا تلاش
ترک آزردن کن و درويش شو
واز تمام رهروان در پيش شو
ترک آزردن کن و شفقت نما
تا ز رحمان آيدت اينجا عطا
ترک آزردن کن و بگذر ز مکر
دور شو از حال زيد و عمر و بکر
ترک آزردن کن و در علم کوش
شربتي از ساقي کوثر بنوش
ترک آزردن کن و درمان طلب
رو براه جان کن و جانان طلب
تا بيابي ره بسوي جان خويش
بعد از آن يابي تو خود جانان خويش