گر تو نيکو زيستي نيکو روي
وز تمام رنجها نيکو شوي
در نکويي گنج معني ميدهند
بعد از آن در سوي مولي ميبرند
نيکوئي بهتر ز فعل بد بود
زانکه بد در پيش رحمن رد بود
نيکوئي باشد ترا راهي بحق
از نکويي مي نگرداني ورق
نيکوئي در حشر همراهت بود
آبروي و حشمت و جاهت بود
نيکوئي را ساز دايم همرهت
تا نگهدارد ز قوم گمرهت
نيکوئي باشد ترا همراه نيک
در بدي رويت شود در تحت ديک
از بدي بگذر تو نيکوئي گزين
تا شوي با حور جنت همنشين
همنشين حور باشي در بهشت
حق ز تو آگاه باشد زير خشت
ترک بد کن گر هميخواهي خدا
اينچنين گفتند اينجا انبيا
بد بود رسوائي هر دو جهان
نيست سودي در بدي الا زيان