اگر از نسيم زلفت اثري به جان فرستي
به اميد وصل جان را، خط جاودان فرستي
ز پي تو پاک بازان به جهان در اوفتادند
چه اگر ز زلف بويي به همه جهان فرستي
ز تعجب و ز حيرت دل و جان به سر درآيد
چو تو بوي زلف مشکين به ميان جان فرستي
همه خلق تا قيامت به تحير اندر افتد
اگر از رخت فروغي به جهانيان فرستي
عجب اينکه سر عشقت دو جهان چگونه پر شد
که تو سر عشق خود را به جهان نهان فرستي
چه عجب بود ز عطار اگر آيدش تفاخر
به جواهري که از دل به سر زبان فرستي