اي جان ز جهان کجات جويم
جاني و چو جان کجات جويم
چون نام و نشانت مي ندانم
بي نام و نشان کجات جويم
چون کون و مکان حجاب راه است
در کون و مکان کجات جويم
چون تو نه نهاني و نه پيدا
پيدا و نهان کجات جويم
هستي تو چو آسمان سبکرو
در بند گران کجات جويم
اي از بر من چو تير رفته
من همچو کمان کجات جويم
چون تو نرسي به کسي يقين است
پس من به گمان کجات جويم
در پرده شدي خموش گشتي
من نعره زنان کجات جويم
گفتي که مرا ميان جان جوي
جان نيست عيان کجات جويم
هستيم درين ميانه کوهي است
کوهي به ميان کجات جويم
چون جان فريد در تو محو است
دل در خفقان کجات جويم
گفتي که چو گم شوي مرا جوي
گم گشته جان کجات جويم