شماره ٥٥٨: چون نام تو بر زبان برانم
چون نام تو بر زبان برانم
صد ميل به يک زمان برانم
بر نام تو در ميان خشکي
کشتي روان روان برانم
زين درياها که پيش دارم
صد سيل ز ديدگان برانم
از نام تو کشتيي بسازم
وآن کشتي را چنان برانم
کز قوت آن روش به يک دم
کام دل جاودان برانم
رخش فلکي به زين درآرم
بس گرد همه جهان برانم
اسب از سه صف زمان بتازم
وز شش جهت مکان برانم
در هر قدمي ز راه سيلي
از ديده خونفشان برانم
وين ملک که گشت ملک عطار
در عالم بي نشان برانم