آنکه چندين نقش ازو برخاسته است
يارب او در پرده چون آراسته است
چون ز پرده دم به دم مي تافته است
هر دو عالم دم به دم مي کاسته است
چون شود يک ره ز پرده آشکار
تو يقين دان کان قيامت خاسته است
محو گردد در قيامت زان جمال
هر که نقشي در جهان پيراسته است
ذره اي معشوق کي آيد پديد
چون دو عالم پر زر و پر خواسته است
در قيامت سوي خود کس ننگرد
چون جمال آن چنان آراسته است
ذره اي گشت است ظاهر زان جمال
شور از هر دو جهان برخاسته است
اي فريد اينجا چه خواهي کار و بار
راه تو ناداني و ناخواسته است