بيش از اين بد عهد و پيماني مکن
با سبکروحان گران جاني مکن
زلف کافر کيش را برهم مزن
قصد بنياد مسلماني مکن
غمزه را گو خون مشتاقان مريز
ملک از آن تست ويراني مکن
با ضعيفان هرچه در گنجد مگو
با اسيران هرچه بتواني مکن
بيش از اين جور و جفا و سرکشي
حال مسکينان چو ميداني مکن
گر کني با ديگران جور و جفا
با عبيدالله زاکاني مکن
از وصالت چون ببوسي قانعست
بوسه پيشش آر و پيشاني مکن